آرایشگر مدعی شد که از او سرشناس تر کسی نیست.
طناب دار و صندلي به يك اندازه مقصرند.
نقاش فقير، بر بومش خجالت مي کشيد.
بعضي ها رو دست ندارند و بعضي ها زير دست.
چون خودش کر بود فکر مي کرد مردم لال هستند.
کشاورز عصبانی ، بادمجان را زیر چشم می کارد.
بدون عينک تمام سازها را تار مي بينم.
عجب زمانه اي شده! گذشت هم درگذشت.
فقط حرف های استاد ریاضی حرف حساب بود .
با يک ريال، دو ريال نمي توان سريال ساخت.
بعضیها دلشان گرم است و بعضیها پشتشان.
آسمان زیباست اما نباید بیش از حد سر به هوا بود.
در دنیا یک چیز است که فقط به خاطر تو می تپد و آن قلب خودت است.
زیر خط فقر خیلی شلوغ شده است.
زیبایی اش را به لوازم آرایشی اش تبریک گفتم.
کاش فردا همان دیروز آمده بود.
براي روشن کردن منظورش همه چيز را به آتش کشيد.
رشته سخن را به دست گرفت و کلاهي نو براي مردم بافت.