جوک
جــ ــالــ ــب
دهانم پر از حرف است اما با دهان پُر هم نباید سخن گفت .

حیف نون می ره عیادت مادرزنش. می پرسه "بهتری؟"
مادرزنش می گه: "تبم قطع شده ولی گردنم هنوز درد می کنه..."
حیف نون می گه: "انشاالله اون هم قطع می شه!"


توی رستوران، لیوان رو بر عکس گذاشته بودند روی میز... حیف نون می ره می نشینه سر میز، می گه: "این چه لیوانیه که سر نداره؟!" بر عکسش می کنه، می گه: "چه جالب! ته هم نداره!"

حیف نون می ره هتل... صبح روز اول می ره توی رستوران هتل صبحانه بخوره، می بینه روی تابلو نوشته: "از ساعت ۷ الی ۱۱ صبحانه... از ساعت ۱۱ الی ۵ ناهار و از ساعت ۵ الی ۱۱ شب شام سرو می شود..."
پیش خودش می گه: پس من کی وقت کنم برم شهر رو ببینم؟

حیف نون می ره کربلا، بهش می گن سر قبر مختار هم رفتی؟ کجا بود؟
می گه آره، قطعه هنرمندا!


از همسایه حیف نون می پرسن: قبض آب و برقت رو چه طور پرداخت می کنی؟ می گه: "می ذارم زیر برف پاک کن ماشین حیف نون، می بره پرداخت می کنه!"


حیف نون از دوستش می پرسه: توک چشم کجاست؟
دوستش می گه چشم که توک نداره!
می گه: پس چرا خواننده می گه: توکه چشمات خیلی قشنگه؟


حیف نون: نمی دونم وقتی می گن به افتخارش دست بزنید دقیقا باید به کجاش دست بزنیم؟


حیف نون تو ژاپن راننده ی تاکسی می شه، هر کی براش دست بلند می کنه می گه: شوخی نکن دیگه، تو رو الان رسوندم!


یه روز حیف نون به دوستش می گه: بیا تعطیلات بریم دور دنیا.
دوستش می گه: نه، بریم یه جا دیگه!

از مربی بدنسازی پرسیدم: با کدوم دستگاه بیشتر کار کنم تا دخترها عاشق هیکلم بشن؟ مربی گفت: از دستگاه خودپرداز بیرون سالن استفاده کن.

یکی می ره دکتر به دکتره می گه: آقای دکتر! نمی دانم چرا به محض این که اولین لقمه را می خورم دل درد می گیرم.
دکتر می گه: خوب جانم! تو اولین لقمه را کنار بگذار و از دومین لقمه شروع کن!

حیف نون به نامزدش می گه عصر میام دنبالت بریم بوق بزنیم. نامزدش می گه: ماشین خریدی؟ می گه: "نه، بوق خریدم!"


حیف نون زنگ می زنه مطلب، می گه: متخصص پوست؟ منشی می گه: بله. حیف نون می گه: پوست بز چند می خرید؟


دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم، می گن بچه است، نمی فهمه!
وقتی نوجوان هستیم، می گن نوجوونه، نمی فهمه!
وقتی جوان هستیم می گن جوون و خامه، نمی فهمه!
وقتی بزرگ می شیم، می گن داره پیر می شه، نمی فهمه!
وقتی هم پیر هستیم می گن پیره، حالیش نیست! نمی فهمه!
فقط موقعی که می میریم میان سر قبرمون و می گن عجب انسان فهمیده ای بود!

عزیزم! دیشب خواب دیدم برای تولدم یه انگشتر الماس بهم هدیه دادی. فکر می کنی تعبیرش چیه؟!
مرد: عزیزم! تا دوشنبه صبر کن معلوم می شه!
روز دوشنبه مرد پاکتی به زن می ده، زن وقتی با شوق پاکت رو باز می کنه، داخل پاکت، یک کتاب تعبیر خواب پیدا می کنه!

گرگه در خونه بزبزقندی رو می زنه.
شنگول می گه: کیه؟
گرگه می گه: منم، آقا گرگه.
شنگول و منگول و حبه انگور تحت تاثیر صداقتش قرار می گیرن و در رو باز می کنن!

پیرمردی مشکل شنوایی داشته و هیچ صدایی رو نمی تونسته بشنوه.
بعد از چند سال بالاخره با یک دارویی خوب می شه.
دو سه هفته می گذره و می ره پیش دکترش که بگه گوشش حالا می شنوه.
دکتر خیلی خوشحال می شه و می گه: خانواده شما هم باید ظاهرا خیلی خوشحال باشن که شنوایی تون رو بدست آوردید.
پیرمرد می گه: نه، من هنوز بهشون چیزی نگفته ام! هر شب می شینم و به حرف هاشون گوش می کنم... فقط تنها اتفاقی که افتاده اینه که توی این مدت تا حالا چند بار وصیت نامه ام رو عوض کرده ام!

دانشمندان شهر حیف نون اینا دریافتند انسان هایی که بیشتر عمر می کنند دیرتر می میرند!


حیف نون رو عقرب نیشش می زنه در حال مرگ می گه: سر قبرم بنویسید پلنگ خوردش!


سوال کنکور حیف نون اینا: اسب سفید رستم چه رنگی بود؟ مال کی بود؟
جواب حیف نون: مشکی بود، مال زورو بود!


به حیف نون می گن امتحان رانندگی قبول شدی؟ می گه: "معلوم نیست، ماشینو زدم تو دیوار، سروان رفته تو کما، منتظرم برگرده ببینم چی می شه!"


حیف نون و دوستش کنار رودخانه کله پاچه می شستند،
آب کله رو می بره، حیف نون برای کله علف تکون می ده. دوستش می گه: ولش کن، نمی تونه فرار کنه... پاهاش دست منه!


حیف نون می فهمه زنش می خواد ازش جدا بشه، بهش می گه: "من ازت حامله ام!"


حیف نون می ره یخ بخره، پول کم میاره، به یخ دست می زنه می گه از این سردتر نداری؟


حیف نون می ره کربلا، قبر مختار رو بغل می کنه می گه: "دمت گرم! عجب فیلمى بازى کردى!"




ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:, :: 18:14 :: به قلم : مهدی احمدیان

تصویر وبلاگ
کپی کنید و در وبلاکهاتون قرار بدین و منبع را ذکر کنید.
موضوعات جالب
آخرین مطالب
نويسنده
لینکدونی

javahermarket